چرا انگلیسی خوندن رو شروع نمی کنیم؟

مهمترین اصل در هر فعالیتی بودن شک شروع کردن هست اما متاسفانه اغلب اوقات شروع کردن یک فعالیت همانند فراگیری زبان انگلیسی برای خیلیامون سخت هست. شاید خیلیامون شروع کننده خوبی نباشیم و یا حتی ندونیم چه جوری باید یه کاری رو شروع کنیم. قطعا دلایل زیادی برای شروع نکردن وجود دارد و من قصد دارم دو تا از متداول ترین ترسهای شروع در این مقاله توضیح بدهم.
1. ترس از شکست
یکی از متداول ترین و شاید بدترین نوع ترسها برای هر کدام از زبان آموزان ترس از شکست باشد. این ترس می تونه برای یک نفر عدم درک صبحتهای طرف مقابل در هنگام مکالمه باشد. شاید برای نفر بعدی ترس از اشتباه کردن در هنگام مکالمه باشد یا حتی سرمایه گذاری زمانی و مالی و نگرفتن نتیجه دلخواه باشد. خوب شاید بشه یه جورایی حق رو به این افراد داد اما اگر با کمی تعمق به این موضوع نگاه کنیم متوجه میشیم که نباید به ترس از شکست زیاد قدرت مانور داد. در کتاب “بهترین خودت باش” اثر مایک بایر خوندم که ترس دشمن ماست. ترس دروغگوی هست که تواناییهای ما رو از ما خواهد گرفت. ما رو ضعیف می کنه. پس باید یاد بگیریم که به ترس نباید بها داد. اتفاقا از آن چیزی که می ترسید حتما انجامش بدهید چون اون کار یا فعالیت سبب رشد مهارتهای فردی و زبانی شما می شود.
تا زمانی که شما شروع به انجام کاری نکنید متوجه نتیجه آن نخواهید شد. قطعا همه درباره فواید خوب صحبت کردن و نوشتن در زبان انگلیسی مطلع هستیم اما نتیجه کار زمانی مشخص خواهد شد که شروع کنید. همه افرادی که شروع کردند مهمترین قدم به سمت تحقق خواسته هاشان و ساختن آینده رو برداشته اند. دقت کنین که با شروع نکردن هیج جیزی درست نمیشه. هیچ چیزی مشخص نمیشه. باید شروع کرد و با آغوشی باز شکستهای احتمالی رو پذیرفت. شکست به شما نشان می دهد که نحوه مطالعه و تمرین شما سازنده نبوده هست پس باید تغییرش دهید. همه افرادی که به ترس از شکست بها ندادند برای یادگیری انگلیسی شکستهای متعددی داشتن اما ازشون نترسیدن و از هر کدوم درسهای مختلفی یاد گرفتن.
این موقعیت رو در ذهنتون تجسم کنین. پنج یا ده سال به آینده سفر کنین. تصور کنین اونجا هستن و انگلیسی بلد نیستین. تصور کنین بعد از مدتی جستجو یه فرصت شغلی ناب پیدا کردین و تنها چیزی که سد راهتون هست انگلیسیه. به عبارتی دیگه نمی تونین وارد بازار کار بشین چون انگلیسی رو بلد نیستین. یا تصور کن موقعیت شغلی شما رو به کس دیگری میدن که انگلیسی بلد هست. یه موقعیت دیگر رو در نظر بگیرین. براتون فرصت مطالعاتی یا مهاجرت پیش اومده. اما متاسفانه به علت مهارت پایین زبانی از این فرصت نمی تونین بهره ببرین. تصور کنین آینده فوق العاده ای که سزاوارش هستین رو نتونستین برای خودتون بسازین فقط به این دلیل که انگلیسی بلد نیستین. آینده قشنگی نیست. مطمئنا اگر با چند نفر در این رابطه صحبت کنید افرادی رو به شما معرفی می کنن که مسیر زندگیشان به علت مهارتهای پایین زبانی به سمت تغییرات مثبت حرکت نکرد.
مطمئنا موقعیت قسمت بالا برای هیچ کس خوشایند نیست. به جواب سوالات بعدی خیلی خوب فکر کن. اگر یاد گرفتن انگلیسی رو شروع کنی بدترین اتفاقی که برات میوفته چیه؟ از کارت اخراج میشی؟ تو مصاحبه شغلی بعدی ردت می کنن؟ به سختی در رشته تحصیلی مورد علاقت قبول میشی؟ قطعا به هیچ کدوم از این سوالات پاسخ مثبت ندادی. یاد گرفتن انگلیسی در واقع به منزله باز شدن فرصتهای جدید هست که ممکن هست زندگی شما رو برای همیشه تغییر بدهد. تصور کن به راحتی شغل مورد علاقه ات رو پیدا می کنی و به راحتی به علت داشتن تسلط کافی به انگلیسی نه تنها مشغول به کار میشی بلکه راحتتر هم پیشرفت می کنی. تصور کن در رشته دانشگاهیت به راحتی می تونی به روزترین مقالات رو بخونی و متوجهشون بشی. از نظر شما هر اتفاق مثبتی که به دلیل زبان انگلیسی انجام میشه فقط زمانی شانس تحقق پیدا میکنه که شما شروع کنی.
2. منتظر فرصت خوب هستین!
دلیل دومی که ممکن هست شروع به یادگیری نکنین انتظار برای رسیدن فرصت مناسب هست. نمی دونم تعریف شما از فرصت مناسب چی هست. شاید دنبال این هستین که وقت آزادتری پیدا کنین. شاید دنبال پیدا کردن انگیزه و انرژی بهتری برای شروع هستید. از نظر من فرصت مناسب همین الان هست. زمان حال. شما الان تمامی شرایط ممکن برای شروع یادگیری را دارید. این فرصت ایده آلی که بهش فکر می کنین هیچ وقت در آینده وجود نخواهد داشت. پس شروع کنین. هرجوری که براتون امکان داره. شاید از نحوه شروع خودتون راضی نباشین اما مهم نیست. با هر کیفیتی که براتون ممکن هست شروع به یادگیری کنید و کم کم در طول مسیر به ارتقا و تصحیح سطح یادگیریتون بپردازید. همه شروعها قطعا عالی نبودن. شاید حتی بشه گفت خوب هم نبودن. اما افراد منتظر فرصت و شرایط مناسب نشدند و شروع کردند. هیچ اتفاق بزرگ دنیای ما با کمال گرایی رخ نداده بلکه با شروع کردن و ادامه دادن اتفاق افتاده.
یه داستان جالب براتون در این رابطه بیان کنم. دو دوست ماهیگیر بودند که روزی فکر گشتن به دور دنیا با قایق به سرشون زد. هر دو هیجان زده شدند و شروع به ساخت قایق مناسب برای اانجام این کار کردند. نفر اولی قایق مناسب رو ساخت و با توحه به نقصها و مشکلاتی که داشت سفر خودش رو شروع کرد. ماهیگیر دوم قصه ما پس از اتمام ساخت به فکر ارتقا غیر معقول و گزاف پرداخت. پس از تمام کردن اولین تغییر فکر تغییر بعدی به ذهنش خطور کرد. متاسفانه این ماهیگیر این قدر درگیر ارتقا دادن و اضافه کردن موارد غیر ضروری شد که هیچ وقت سفر و ماجراجویی به دور دنیا رو شروع نکرد. بعدی از مدتی که هنوز درگیر بود دوستش از سفر دور دنیا برمی گیرده اما نه با اون قایق ساده ابتدای سفرش. در واقع قایقش با نزدیک 15 پرچم و نشان زیبا از مناطقی که بهشون سر زده تزیین شده بود. قایق ساده اش به طرز جالبی قشنگتر و مجهزتر شده بود.
نکته داستان رو قطعا درک کردین. اگر شما هم برای شروع یادگیری انگلیسی طرز تفکری همانند ماهیگیر دومی داشته باشید قطعا هیچ وقت شروع نخواهید کرد. هیچ وقت موفق به داشتن اون قدرت مکالمه جذاب که به شما توانایی برقراری ارتباط با افراد دیگر را می دهد نمی شوید. برای موفقیت در انگلیسی همانند ماهیگیر اول باشید.
شاید روزی برای موفقیت و ارتقای سطح زندگیت زبان انگلیسی فاکتور مهمی شود. پس از همین الان شروع کن به یادگیری. اگر هم شروع کردی متعهدانه دنبال یادگیریت باش دوست من. تو می تونی با کمک انگلیسی بهترین اتفاقات رو برای خودت ممکن کنی. به کمک زبان می تونی در رشته دانشگاهی مورد علاقت در یه دانشگاه عالی درس بخونی. می تونی در مصاحبه شغلی بعدیت شانس قبول شدن بیشتری داشته باشی. می تونی موقعیت شغلی امن تر و پردرآمدتری رو به دست بیاری. می تونی زندگی قشنگتر و بهتری برای خودت و خانواده ات بسازی. و هزاران اتفاقات شیرین دیگه.
ایمان دارم که اگر بخواهی و انجامش بدی به موفقیت خواهی رسید.
اگر دوست داشتی مطالب زیر رو از دست نده.
6 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.